به گزارش همشهری آنلاین، «بث استرنلیب» برای حدود دو دهه از زندگیش درگیر دورههایی از یک بیماری شبیه به آنفلوانزا بود که با سردرد و درد شکمی شروع میشد و با خستگی و درد عضلانی و اسهال ادامه مییافت. اما در آخرین حمله بیماری دانههای قرمز پوستی در طول یک روز تمام شکم او را فرا گرفت.
او که مربی یوگا و مراقبه بود و در برنامه کنترل درد کودکان در دانشگاه کالیفرنیا در لوسآنجلس (یواسالای) کار کرده بود، آزمایشهای فراوانی داده بود، اما هیچکدام آنها نتوانسته بودند دلیل این بیماری ناشناس را روشن کنند که دو تا سه بار در سال او را دچار خود میکرد و هر دوره آن برای پنج روز به طول میانجامید.
بیماری او در سال ۲۰۰۴ پس از ۱۷ سال شدیدتر شد، یعنی با شمار حملات سالانه آن بیشتر شد و در فاصله این حملات هم حال او کاملاً بهبود پیدا نمیکرد.
علت شگفتانگیز و بسیار غیرمعمول بیماری استرنلیب، سرانجام پس از یک عمل جراحی که او را در نهایت درمان کرد، شناسایی شد.
استرنلیب بعدها گفت: «خوب بود که شکمم قرمز شد زیرا توجه پزشکانم را به خود جلب کرد. یک چیزی واقعاً اشکال داشت اما هیچ کس تصور علتی را که بعد پیدا شد، نمیکرد.»
یک آنفلوانزای بد
اولین حمله این بیماری در دسامبر ۱۹۸۷، دو هفته پس از تولد دومین فرزند استرنلیب رخ داد. استرنلیب که در آن زمان ۳۷ سال داشت، میگوید: «من بیشتر از همیشه مریض شدم. فصل آنفلوانزا بود و آن سال یک فصل بد آنفلوانزا داشت» بنابراین پزشکان بیماری او را به آنفلوانزا نسبت دادند.
شش ماه بعد این بیماری عود کرد و این الگوی بروز شانهها ادامه یافت.
در ابتدا استرنلیب توجه زیادی به نقاط قرمز کوچکی که شکم او را پوشانده بود نداشت. بثورات شبیه آفتابسوختگی بود اما خارش یا درد نداشت. پزشکان در نهایت به این نتیجه رسیدند که این دانهها کهیر هستند، یک بیماری پوستی رایج که میتواند به عنوان یک واکنش آلرژیک به غذا یا دارو رخ دهد. اما اغلب علت آن هرگز کشف نمیشود.
پزشک مراقبتهای اولیه او را به یک روماتولوژیست (متخصص بیماریهای دستگاه ایمنی) ارجاع داد، یک پزشک متخصص در درمان بیماریهای خودایمنی که او را برای چندین سال ویزیت کرده بود. او دستور آزمایش خون را داد و نتیجه آزمایش به عقیده او نشانه وجود یک اختلال خودایمنی نامشخص بود که در آن بدن به اشتباه به خود حمله میکند.
در طول سالها، استرنلیب متوجه شده بود که به نظر میرسد این دورههای حمله بیماری در دورههای استرس «چه خوب و چه بد» ازجمله مسافرت، مهمانی و خواب بسیار کمتر رخ میدهند. او گفت: «من فکر میکردم باید یک مؤلفه روانشناختی داشته باشد.»
او یاد گرفت که این حملات را در زندگی خود بگنجاند، با خیال راحت از اینکه هیچ کس چیز جدی پیدا نکرده است. او امیدوار بود که پزشکان بفهمند چه مشکلی وجود دارد تا بتوانند هر آنچه را که هست درمان و ریشهکن کنند.
تاریخچه سفر
آرامش استرنلیب در سال ۲۰۰۵، به دلیل تشدید بیماریاش وی از بین رفت.
او در آن تابستان به شدت بیمار شد و بهبود نیافت. تب او به طور دورهای به ۴۰ درجه سانتیگراد میرسید و او از تعریق شدید شبانه و همچنین ضعف و خستگی شدید رنج میبرد. او حدود ۷ کیلوگرم وزن کم کرد و از آنجایی که قادر به کار نبود، بیشتر وقت خود را در رختخواب یا روی مبل میگذراند. دانههای پوستی که به شکمش محدود شده بود به گردن و تنهاش سرایت کرد. آزمایشهای خون میزان بالایی از التهاب و تعداد بالای گلبولهای سفید خون را نشان داد.
استرنلیب شروع به مراجعه به گروه جدیدی از متخصصان کرد. یک پزشک بیماریهای عفونی تاریخچه سفر او را بررسی کرد که شامل سفری در سالها قبل به هند بود و در نهایت وجود مالاریا و سایر عفونتهای انگلی در او را رد کرد. پزشکان تشخیصهای مختلفی ازجمله «تب با منشأ ناشناخته» را که میتواند با برخی بیماریهای خودایمنی مرتبط باشد، در نظر گرفتند و کنار گذاشتند، ازجمله این بیماریها: «تب مدیترانهای خانوادگی»، یک اختلال ژنتیکی ارثی که باعث تب و التهاب مکرر میشود. و همچنین عفونت با اچآیوی و ویروسهای هپاتیت.
به این ترتیب عفونت و آلرژی به عنوان علل احتمالی مطرح شد. رافی تاچجیان، یکی از دستیاران بخش آلرژی و ایمنیشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در لوسآنجلس و یکی از پزشکانی که استرنلیب با آنها مشورت کرده بود، گفت که وجود کهیرهای مکرر بعید به نظر میرسید او دچار آلرژی باشد.
او گفت: «کهیر معمولاً ۲۴ ساعت طول میکشد و به این شکل مزمن نمیشود...ما باید عمیقتر به هر چیز غیرعادی نگاه میکردیم. ... به نظر میرسید که چیزی در جایی با تحریک دستگاه ایمنی باعث ایجاد این تب بالا میشود.»
او افزود: «ما این حالت را در سینوزیتها میبینیم که آنتیبیوتیکها به بافت عفونی نمیرسند» که منجر به یک عفونت طولکشنده میشود که ریشهکن کردن آن با دارو عملاً غیرممکن است.
سیتیاسکن که بهوسیله پزشک متخصص بیماریهای عفونی تجویز داده شد، فیبرومهای متعدد رحمی را نشان داد: فیبرومها تومورهای خوشخیم رایج رحم هستند که نیازی به درمان ندارند، مگر اینکه مشکلی ایجاد کنند. اسکن نشان داد که یکی از فیبرومها بسیار بزرگ شده است و احتمالاً در حال انحطاط و مرگ بافتی (دژنراسیون و نکروز) است. این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که تومور جریان خون خود را از دست بدهد.
فیبرومی که دستخوش انحطاط و مرگ بافتی است، ممکن است در ابتدا به سرعت افزایش حجم پیدا کند، اما پزشکان همچنین نگران احتمال ابتلا به سرطان نادری مانند لیومیوسارکوما بودند که در عضلات صاف ازجمله در بافت رحم رشد میکند. هیچیک از پزشکان او، ازجمله جسیکا اشنایدر، متخصص زنان جدید بیمار، نمیدانستند که آیا بیماری طولانیمدت او و این فیبرومها مرتبط هستند یا خیر.
و چه توضیحی برای کهیرهایی که با فیبروم یا این سرطان مرتبط نیستند، میتوان دید»
اشنایدر، یکی از اعضای گروه پزشکی سدراس- سینایی میگوید: «به نظر نمیرسید که فیبروم باعث این عارضه شده باشد، اما این توده یک فیبروم معمولی به نظر نمیرسید و من توصیه کردم آن را بیرون بیاوریم.» استرنلیب با اینکه نگران بود که حتی پس از برداشتن رحم همچنان بیمار باشد، با عمل موافقت کرد.
دکتر اشنایدر در یک عمل جراحی در دسامبر ۲۰۰۵ هشت فیبروم رحم او را برداشت. اندازه بزرگترین آنها ۱۱ سانتیمتر بود، به اندازه یک گریپفروت بزرگ.
اشنایدر نزدیک به ۲۰ سال بعد به وضوح ویژگیهای منحصربهفرد این فیبروم خاص را به یاد میآورد. او گفت که معمولاً فیبروم یک توپ عضلانی جامد است، اما این یکی پر از چرک بود که وقتی چاقوی جراحی آن را لمس کرد به طرز انفجاری فوران کرد.
اشنایدر میگوید: «واقعاً دیوانهکننده بود.» او برای بیمار آنتیبیوتیک تجویز کرد و نمونهای برای کشت دادن گرفت که برای تجزیهوتحلیل به آزمایشگاه آسیبشناسی فرستاد.
تاچجیان به یاد میآورد که اشنایدر درست پس از اتمام عمل جراحی با او تماس گرفت تا آنچه را که پیدا کرده است به او بگوید.
تاچجیان گفت: «من فکر میکردم که «باید بدانیم چطور این توده چرک ایجاد شده است». او میگوید: «ما دعا میکردیم علت اصلی بیماری او هر چه که هست، این جراحی مشکل او را حل کند. اما فقط گذشت زمان میتوانست پاسخ ما را بدهد.»
یک آشیانه زیبا
چند هفته بعد به اولین سؤال پاسخ داده شد. کشت یک سویه ناشناخته از باکتری سالمونلا را نشان داد، یک عفونت باکتریایی رایج که معمولاً بهوسیله غذای آلوده ایجاد میشود. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا تخمین میزند که سالانه بیش از ۱.۳ میلیون مورد بیماری در این کشور ایجاد میکند و منجر به بستری شدن بیش از ۲۶۰۰۰ در بیمارستان و ۴۲۰ مرگ میشود. تاچجیان گفت، نه استرنلیب و نه پزشکان او نمیدانستند که او چگونه یا چه زمانی به سالمونلا مبتلا شده است، که در صورت استقرار یافتن در روده، کهیر ایجاد میکند.
در مورد استرنلیب، باکتری تنها وارد یک فیبروم شده بود. هفت فیبروم دیگر فاقد سالمونلا بودند.
تاچجیان که در سانتا مونیکای کالیفرنیا طبابت میکند و دانشیار بالینی پزشکی و اطفال در دانشکده پزشکی دیوید گفن دانشگاه یواسالای است، گفت: «احتمالاً باکتری در دستگاه گوارش تکثیر کرده بود و به فکر افتاده بود ک «اینجا یک لانه خوب برای من است».
اما طول مدت عفونت استرنلیب، محل آن در یک فیبروم رحم و کهیرهای مکرر، این مورد را به یک «فاسینوما» تبدیل کرد – یک اصطلاح عامیانه پزشکی برای یک مورد بیماری غیرمعمول و غیرمعمول جالب، عارضهای که با کشف منبع آن عجیب بودنش بیشتر شده بود.
اشنایدر گفت: «من مدام از پزشکان مسنتر میپرسیدم که آیا تابهحال چنین چیزی را دیدهاند یا خیر، و آنها گفتند که ندیدهاند. جستوجوی مجلات پزشکی که توسط تاچجیان انجام شد چیزی مشابه پیدا نکرد.»
منشا عفونت با سالمونلا چه بود
از آنجا که سالمونلا یک بیماری عفونی است که باید گزارش داده شود، به مقامات بهداشتی کالیفرنیا در این مورد اطلاع داده شد.
چند ماه پس از عمل، استرنلیب با یک پرستار بهداشت عمومی با خبرهای حیرتآور ملاقات کرد: عفونت او نه در غذا، بلکه در یک خزنده ردیابی شده بود.\
لاکپشتها به عنوان منبع باکتری سالمونلا شناخته میشوند و به و این یکی از دلایلی است که فروش لاکپشتهای کوچک به دلیل خطراتی که برای کودکان خردسال ایجاد میکنند، ممنوع شده است. خزندگان دیگر ازجمله مارها، قورباغهها و مارمولکها نیز ناقل این باکتری هستند، به همین دلیل است که مقامات بهداشت عمومی بر اهمیت شستن دستها پس از لمس آنها تأکید میکنند.
اما استرنلیب گفت که خانواده او هرگز خزنده خانگی نداشتند. از آنجایی که علائم او اندکی پس از زایمان شروع شده بود. پزشک بیماری عفونی استرنلیب مشکوک شد که او ممکن است عفونت را در بیمارستان، احتمالاً از یکی از کارکنان، گرفته باشد. دستگاه ایمنی بدن مادر در دوران بارداری و قبل از زایمان مهار میشود تا از دفع جنین جلوگیری شود.
استرنلیب، که به مغز خود فشار آورده بود تا به یاد آورد که آیا در طول دو دهه پیش آیا در معرض خزندگان بوده است یا نه، گفت که احتمال دیگر این بود که عفونت از یک خزنده خانگی در مهدکودکی که پسر ۴ سالهاش در آن زمان تحصیل میکرد، منتقل شده باشد. اما او افزود که او هرگز خزندهای را به خانه نیاورده بود و به یاد نمیآورد که در مدرسه پ شر از چنین حیوانات خانگی نگهداری شده باشد.
اشنایدر گفت که او تقریباً بلافاصله پس از عمل جراحی شروع به بهبودی کرد و هرگز حمله دیگری نداشته است. پزشکان این جراحی را یک درمانکننده او دانستند.
تاچجیان گفت که او مشکوک است که استرنلیب در یک محیط بیمارستانی دچار این عفونت شده باشد و افزود که او شانس آورد که در آن زمان تحت عمل جراحی قرار گرفت. اگر فیبروم پاره میشد، استرنلیب دچار «سپتیسمی» میشد، یک عفونت بالقوه کشنده که ناشی از ورود باکتری به جریان خون است.
تاچجیان، اشنایدر و دو پزشک دیگر در سال ۲۰۱۰ گزارشی از مورد او در مجله «بیماریهای زنان و زایمان» منتشر کردند. تاچجیان گفت هدف آنها هشدار دادن به سایر پزشکان بود تا کهیرهای روی پوست شکم را نشانه احتمالی عفونت لگنی در حال گسترش بدانند.
او گفت: «انتشار چنین گزارشهایی لازم است تا پزشک بعدی که با چنین علائمی مواجه میشود سریعاً تصویربرداری از شکم و لگن را انجام دهد.»
نظر شما